جواني هستم بيست و يکساله ، هنگامي که پا به زندان گذاشتم ۱۶ سال داشتم ، نوجواني بودم که به مانند همه نوجوانان ديگر هنوز از روياهاي کودکانه ام جدا نشده بودم ، هنوز کتابهاي مدرسه ام بود ، هنوز هراس و دلهره کنکور به سراغم نيامده بود ، دلهره شيريني که حسرتش به دلم ماند .
طي دعوايي بچه گانه به قصد ميانجيگري وارد شدم تا مبادا سر کسي بشکند يا بيني کسي خون بيايد اما نميدانم چگونه بود که جان انساني در آن غروب سياه که باعث غروب همه آرزوهايم شد گرفته شد . اما نه به همين سادگي ، از آن روز به بعد زمين و زمان دست به دست هم دادند تا مرا از کتابهايم جداکرده و به سوي چوبه دار ببرند ، جوان ناکامي که نميدانم از کجا و به دست چه کسي زخمي شد به بيمارستاني برده شد که حتي امروز هم اتاق جراحي آن آمادگي پذيرش چنين زخمي
بازداشت دستکم ۲۵ شهروند مسیحی در کرمان توسط نیروهای امنیتی و انتقال آنها به مکان نامعلوم _ صبح روز دوشنبه ۹/۲۶/۲۰۱۶ ساعت حدود ۷۷ صبح مامورین لباس شخصی وزارت اطلاعات با یورش به منازل شخصی مسیحیان کرمان, ضمن تفتیش منازل و ثبت و ضبط وسایل اقدام به بازداشت دستکم ۲۵ تن نمودهاند.
روز دوشنبه 5مهرماه 95، دستکم ۲۵ شهروند مسیحی در کرمان از سوی نیروهای امنیتی دستگیر و به مکان نامعلومی منتقل شدند.
از دلایل بازداشت و محل نگهداری این شهروندان تا کنون اطلاعی بهدست نیامده است.