چهارشنبه، تیر ۱۶، ۱۳۹۵

دانشگاه برزخ.... از زهرا دری

دانشگاه برزخ.... از زهرا دری
اینجا کلاس برزخ جدیده
رنگ تمام مرده‌ها پریده
عرب، عجم، ترک و بلوچ و لاتین
راست و چپ و بالا و زیر و پایین
پیر و جوون، اما همه مذکر
ایرانیاش، تمامشون مجرد
فرشته اومد با دوبال توری
لپاش گلی، ناز و گوگور مگوری
گف به همه: "خوش اومدید به برزخ
اینجا هم آتش داره، هم آب یخ
در این کلاسی که دارید اقامت
مبانی ِ برزخ ِ تا قیامت
ارائه می‌شه تا مگر بتونید
تابلوهای هدایتو بخونید
با خوندن تابلوهای هدایت
رد می‌شین از رو پل، زهی سعادت!"
گف پیرمردی که: "قبولی می‌دن؟!
مثل زمین مدرک پولی می‌دن؟!
تو دنیا کنکور می‌دادم تو هر سال
رد می شدم، لبم می‌زد یه تبخال!
یه تیکه بیسکویت می‌دادن که من هم
به خاطرش تو امتحان می‌رفتم!
اونقده تبخال زدم و پکوندم
تا خودمو به این طرف رسوندم!"
گف یه نفر: "مدرکو ول کن عمو!
سوالهای خوب و اساسی بگو
مدرک و پست و این چیزا تو برزخ
فایده نداره پیرمرد بدبخ...!"
که ناگهان یه روح دندون طلا
به راه مستقیم رسید به اونجا
گف یه نفر: "بازم داریم مکافات
اینجا نیا ارواح خاک بابات!
تو دنیا ما به هر طرف می‌رفتیم
حتی اگه اخر صف می‌رفتیم
یکی از اینها خودنمایی می‌کرد
برای نسل ما خدایی می‌کرد
اگر نظر می‌دادی در سیاست
فوری می‌بردنت توی حراست
موسیقی و واسه همیشه کشتن
سینما را از توی گیشه کشتن
فکرای باز و پر فروغ و بستن
تو برزخم مهره‌ی کاری هستن؟!
آخ نکنه استاد بینش اینه؟
مسئول فُرمای گزینش اینه؟! "
فرشته گف: "نه! اون هم از مرده‌هاس
همین حالا جون داده بچه ملاس!
اونم میاد این آخرا می‌شینه
مفهوم زیبای عدالت اینه"
گف یه نفر به حضرت فرشته:
" گرممه من زیاد شُُدُم برشته
از آب یخ به مُ می‌دید یه لیوان
به حرمت بِچِه‌های آبادان؟! "
به جای اون فرشته‌هه یه آقا
گف به طرف: "بذار واسه مبادا
ولک نخور آب و بکن صبوری
هرکسی آب خورده می‌خواد یه حوری!
توقعت زیاد می‌شه به سرعت
مثال نرخ سود بانک دولت!"
تا عربه شنید مکالماتُ
بحث و کشوند به سمت مومناتُ!
با شادی گف: "وقتی که ما می‌میریم
تو برزخم می‌شه که زن بگیریم؟! "
یک پسر ریش بزی قد دراز
با کفن فانتزی یقه باز
گف به عرب: "چن تا گرفتی شرعی
چاهار تا اصلی، هفل هشتا فرعی
بسه بابا چقد می‌خوای زن و حور؟
دیگه تموم شد اومدی توی گور!"
گف عربه: "چشت در اد! می‌تونم
اَنا واسه اِمرَاَت آویزونم
اَلَم تَرَ... نمی‌دونی ... چه کَیفَ؟!
مونث و نمی‌ولم که حَیفَ!
مومنةُ المحسنةُ الکریمه
حلیمةُ الحفیظةُ الحکیمه!"
گف پسر ریش بز فوق العاده:
" یه واحد تنظیم خانواده!
اگر که پاس می‌کردی توی دنیا
جون نمی‌دادی تو برای زنها"
گف عربه: " برو بمیر قمپزی!(1)
عقده‌ای مجرد ریش بزی!
اََحَبُ الاَعمالِ من ازدواجه
مشکل تو نداشتن مزاجه! "
یهو زنی سفید و آمریکایی
از کریدور، با موهای طلایی
چشمکی زد تا عربه ولو شد
عرب می‌دونه که عرب چطو شد!
داد زد و گف: " اَحسَنَهُم جمالش!
برزخ و اعمالم‌ و بی‌خیالش!"
مثل کدو از روی نیمکت افتاد
انگاری بی‌جنبه دوباره جون داد
***
فرشته‌هه اخماشو توی هم کرد
نگاهی کرد به اون همه مُرده مَرد!
گف که: " چقد بی‌ادبین شماها
یه ف می‌گم شما می‌رید کجاها؟!
این بابا آب می‌خواد اگه بذارید
رحم و مروت ز چه رو ندارید؟! "
گف یه نفر که تیپ و ظاهری داشت
واسه خودش استیل شاعری داشت:
" فرشته‌ها زنن، زنا فرشته
رو سر در سینماها نوشته
واسه شما بحث می‌کنن جماعت
چی کار دارن به برزخ و قیامت؟!
این عرب و ندیدی که ول افتاد؟
چون که چشاش به روی خوشگل افتاد
مردای رو زمین که زن ذلیلن
تمامشون بچه‌ی یک قبیلن
درسته که مُردن و جون ندارن
فک می‌کنی قلب و زبون ندارن؟
زنده باشن یا وقتی در مماتن
تمامشون عاشق و مبتلاتن!
وقتی هم عزرائیلو می‌پذیرن
به خاطر فزشته‌ها می‌میرن!"
فرشته گف: "مردای هم قبیله!
پاشید برید، کلاستون تعطیله
اینجا کسی نکرده مجبورتون
یالله همه برید توی گورتون! "
(1) در این صحنه به علت جوگیر شدن حرف "پ" را به کار برده است!
زهرا دری
برای دیدن ویدیو اینجا کلیک کنید

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر