کتاب مکاشفه را باید ایستگاه آخر و مرکزی تمام کتب مقدس بدانیم چونکه که همه کتب مقدس به آن ختم میشوند. کتاب مکاشفه نه تنها آینده را نشان میدهد بلکه انتهای همه چیز را بیان میکند و پیروزی قطعی خدا و بره را به ما بازگو میکند پایان نامشخص 65 کتاب و رسالات دیگرعهد عتیق و عهد جدید را به هم پیوند میدهد. تفسیر و اشکالاتی که مسیحیان شاهدان یهوه در مورد کتاب مکاشفه دارند مرا واداشت تا در مورد باب بیستم این کتاب مقاله ای بنویسم. چندی پیش با دوست عزیزم دامون در باره این باب صحبتی داشتیم و هر دو معتقد بودیم که مسیحیان شاهدان یهوه در مورد ایام آخر و دوره هزار ساله کاملا در اشتباه هستند و آنطوری که کلام خدا تعالیم میدهد برداشت صحیحی از آن ندارند و تفسیرهائی ارائه شده از جانب این فرقه کاملا با باب بیستم کتاب مکاشفه در تضاد است. پس بنابرین جالب دانستم که باب بیستم را آیه به آیه مطالعه و گنکاش کنیم تا ببینم که کلام خدا به ما در این باب چه چیزی در مورد آینده تعالیم میدهد.
در ابتدا به اولین آیه از این باب میرویم تا ببینیم یوحنای رسول چه چیزی را مشاهده و ارائه کرده است. آیه اول باب بیستم کتاب مکاشفه صحبت از یک دوره هزار ساله است که شروع میشود و میبایستی شیطان در نتیجه آن مهار بشود برای همین امر یک فرشته از آسمان نازل میشود و کلید هاویه و زنجیر بزرگی در دستهایش است. البته باید این را در نظر بگیریم که مسیح عیسی، شیطان را موقع آمدنش به زمین یک بارمهار و دربند داشته است. خواهش میکنم به این آیه در انجیل متی توجه کنید:
و چگونه کسی بتواند در خانه شخصی زورآور در آید و اسباب او را غارت کند مگر آنکه اول آن زورآور را به بندد و پس خانه او را تاراج کند. انجیل متی باب 12 آیه 29.
پس با درک آیه فوق ما خواهیم فهمید که در بند کشیدن شیطان در این آیه با در بند کشیدن شیطان در باب بیستم کتاب مکاشفه متفاوت و صحنه دیگری از به اسارت در آمدن شیطان را نشان میدهد.
طبق نوشته آیه دوم، یوحنا رسول برای شیطان چهار عنوان در این آیه ذکر میکند: اژدها ، مار ، ابلیس و شیطان. در این آیه نشان میدهد که فرشته آسمانی، شیطان را اسیر کرده است. البته جا دارد بنویسم که مسیحیان کاذب "شاهدان یهوه" شیطان را بمعنایی دروغگو تفسیر میکنند اما معنایی مدعی بهترین معنی برای شیطان میباشد.
در آیه سوم مدعی خداوند یعنی شیطان، تقریبا در طول مدت هزار سال در هاویه در اسارت و در زندان گرفتار میشود کلام خدا میگوید نه فقط گرفتار میشود بلکه هاویه کاملا بر او بسته شده و راه بیرون آمدن از آن برایش غیر ممکن میباشد تا امتها را بار دیگر گمراه نکند. البته در آیات 7 تا 10 همین باب میبینم که شیطان برای مدت کوتاهی آزاد میشود تا آخرین شورش خود را انجام دهد و بار دیگر امتهای که در ایمان قوی نیستند و یا اصلا ایمان ندارند را گمراه کند.
در آیه چهارم یوحنا رسول اشخاصی را بر تخت سلطنت مشاهده میکند که قدرت عمل و حاکمیت را دارا هستند اینها کسانی هستند که در قالب عروس مسیح با او سلطنت میکنند و باز میبینم که یوحنا رسول مردمانی را مشاهده میکند که در راه او منظور "مسیح" شهید شدند، شهدایی زیادی در چهار گوش این جهان برای اعلام مژده مسیح جان دادند و حاضر نشدند که نشان وحش را بر پیشانی خود بپذیرند مقدسینی که به خاطر ایمانشان عذاب کشیدن و مردند. {در اینجا جا دارد از اولین شهید مسیحیت استفان نام ببریم که در کتاب اعمال رسولان واقعه سنگسار شدنش را بوضوع شرح داده است} هر دو دسته در دوره هزار ساله زنده میشوند و در آرامش و صلح با مسیح سلطنت و حکومت میکنند.
در آیه پنجم عبارت سایر مردگان اشاره به بی ایمانان تمام دوره های زندگانی میباشد که بعد از انتها و پایان دوره هزار ساله زنده میشوند تا در پیش تخت سفید {عدالت} بزرگ داوری حضور پیدا میکنند. عبارت این است قیامت اول در آیه پنجم بر میگردد به آیه چهارم یعنی قیامت اول تشریع رستاخیز و قیام عادلان در زمانهای مختلف است این واقعه اشاره به رستاخیز مسیح عیسی میکند. خواهش میکنم به رساله قرنتیان مراجعه کنید:
لیکن هر کس به رتبه خود مسیح نوبر است و بعد آنانیکه در وقت آمدن او از آن مسیح میباشند. رساله اول قرنتیان باب 15 آیه 23.
در رساله تسالونیکیان هم به رستاخیز کسانی که در هنگام ربوده شدن کلیسا توسط مسیح از آن او هستند اشاره میکند. توجه کنید:
ای برادران، نمیخواهیم از حال خفتگان بیخبر باشید، مبادا همچون دیگر مردمان که امیدی ندارند، به ماتم بنشینید.* زیرا اگر ایمان داریم که عیسی مرد و باز زنده شد، پس به همینسان خدا آنان را نیز که در عیسی خفتهاند، با وی بازخواهد آورد.* این را بهواسطۀ کلام خودِ خداوند به شما میگوییم: کسانی از ما که هنوز زندهاند و تا آمدن خداوند باقی میمانند، بهیقین از خفتگان پیشی نخواهند گرفت.* زیرا خداوند، خود با فرمانی بلندآواز و آوای رئیس فرشتگان و نفیر شیپور خدا، از آسمان فرود خواهد آمد. آنگاه نخست مردگانِ در مسیح، زنده خواهند شد.* پس از آن، ما که هنوز زنده و باقی ماندهایم، با آنها در ابرها ربوده خواهیم شد تا خداوند را در هوا ملاقات کنیم، و بدینگونه همیشه با خداوند خواهیم بود. رساله اول تسالونیکان باب 4 آیات 13 تا 17.
طبق گفته کلام خدا دو نوع رستاخیز وجود دارد یکی در باب یازدهم همین کتاب به آن اشاره شده و دیگری در کتاب دانیال نبی. خواهش میکنم به هر دو آیه توجه کنید:
و بعد از سه روز و نیم روح حیات از خدا بدیشان در آمد که بر پایهای خود ایستادند و بینندگان ایشانرا خوفی عظیم فرو گرفت. کتاب مکاشفه باب 11 آیه 11.
و بسیاری از آناینکه در خاک زمین خوابیده اند بیدار خواهند شد اما اینان بجهت حیات جاودانی و آنان بجهت خجالت و حقارت جاودانی. کتاب دانیال باب 12 آیه 2.
اشاره آیه فوق به رستاخیز مقدسین است که عذاب کشیده و نصیبی در قیامت اول دارند و این قیامت شامل قیام مسیح و همه ایمانداران واقعی است گرچه آنها در زمانهای مختلف زنده میشوند.
آیه ششم متبارک میخواند کسانی که از رستاخیز اول یعنی قیامت اول نصیب دارند این تبرک به دو دلیل به آنها گفته میشود اول اینکه مرگ دوباره را نمی بینند که کلام خدا به آن موت ثانی میگوید دوم اینکه آنها کاهنان خدا و مسیح خوانده میشوند و مدت هزار سال با او حکومت و سلطنت خواهند کرد. در ضمن آنها نصیب از دریاچه آتش نخواهند داشت چنانکه در آیات بعدی به آن میرسیم و باید این خوشحالی و تبرک را به آن دو دلیل اضافه کنیم و بگویم به سه دلیل باید این موضوع متبارک خوانده شود.
آیات هفتم و هشتم از به اتمام رسیدن هزار سال میگوید که شیطان از اسارت آزاد میشود تا در تمامی زمین یعنی چهار زاویه جهان که با مسیح عیسی دشمن هستند گمراه کند و آنها را برای جنگ آماده سازد و عدد این دشمنان بسیار هستند. البته در آیه هشتم دشمنان را به نام جوج و ماجوج لقب داده است. البته عبارت جوج و ماجوج را میبایستی با جوج که از سرزمین ماجوج در عهد عتیق است اشتباه نگیریم. به این آیه در عهد عتیق توجه کنید:
و کلام خداوند بر من نازل شده گفت* ای پسر انسان نظر خود را بر جوج که از زمین ماجوج و رئیس روش و ماشک و توبال است بدار و بر او نبوت نما.
کتاب حزقیال نبی باب 38 آیه اول.
در اینجا قبل از اینکه به آیه 9 بپردازیم در مورد جوج و ماجوج باید مطلبی بنویسم.
چطور ما باید بدانیم که این دوعبارت جوج و ماجوج درعهد عتیق و کتاب مکاشفه یکی نیستند. دلیل اول در عهد عتیق ماجوج سرزمینی در شمال اسرائیل کنونی بود و پادشاه آن سرزمین جوج نام داشت و ربطی به موضوع کتاب مکاشفه ندارد. دلیل دوم در کتاب مکاشفه این دو عبارت اشاره به همه ملتها دنیا و جهان است. دلیل سوم عبارت جوج وماجوج در کتاب مکاشفه به وضعیت پایانی و بعد از هزارسال سلطنت مسیح عیسی اشاره میکند ولی در کتاب حزقیال نبی جوج از سرزمین ماجوج به وضعیت ماقبل از هزاره اشاره دارد.
در آیه نهم ارتش و قوای دشمن از دشت وسیعی از جهان در قالب ارتش شورشی و بیخدا به سوی شهر محبوب خدا یعنی اروشلیم میتازند و آنرا محاصر میکنند ولی خدا برای حفاظت و شکست دشمن از آسمان آتش بر آنها میریزد و سپاهیان اهریمن را میبلعد.
در آیه دهم ابلیس گمراه کننده به دریاچه آتش و کبریت انداخته میشود تا به وحش و نبی کاذب بپیوندد. یک سوال تعجب آور در این میان شاید به ذهن خواننده بیاید که چطور در انتهای دوره هزار ساله شیطان توانسته از بی ایمانان یک ارتش قوی بسازد؟ باید این را در نظر داشته باشیم که همه کودکانی که در این دوره بدنیا میآیند همانند تمام دوره ها در گناه متولد خواهند شد و احتیاجی به نجات دوباره و مرگ و قیام مسیح عیسی ندارند. درآن زمان شخص باید خود بدون فدیه دوباره عیسی به مسیح ایمان آورد و پادشاه عادل را قبول کند و هر کسی او را قبول نکند مورد قبول نیست. این اشخاص بی ایمان در تمامی سرزمینها پراکنده خواهند شد و سعی میکنند تا آنجایی که امکان دارد از اروشلیم سماوی دور شوند. در دنباله آیه دهم در قسمت آخر آیه مشاهده میکنیم که وحش و نبی کاذب تا ابد آلاباد شبانه روز عذاب خواهند کشید. باید توجه داشته باشیم که کلام خدا تاکید میکند که ایشان تا ابد آلاباد شبانه روز عذاب خواهند کشید و به نظر من این تاکید نظریه فنای ابدی را رد میکند. نظریه که فرقه شاهدان یهوه زیاد بر آن مانور میدهد.
آیه یازدهم صحبت از یک تخت بزرگ و سفید داوری میکند بزرگی تخت نشانه این است که همه در مقابل این داوری قرار میگیرند و سفیدی نشانه عدالت و خلوص داوریهای است که انجام میشود و منظور از شخص نشسته بر تخت داوری مسیح عیسی است. چنانکه کلام خدا در انجیل یوحنا به آن اشاره میکند:
و از این تعجب مکنید زیرا ساعتی میآید که در آن جمیع کسانیکه در قبور میباشند آواز او را خواهند شنید* و بیرون خواهند آمد هر که اعمال نیکو کرد برای قیامت حیات و هر که اعمال بد کرد بجهت قیامت داوری* من از خود هیچ نمیتوانم کرد بلکه چنانکه شنیده ام داوری میکنم و داوری من عادل است زیرا که اراده خود را طالب نیستم بلکه اراده پدریکه مرا فرستاده است. انجیل یوحنا باب 5 آیات 27 و 28 و 29.
در آیه یازدهم به عبارت که از روی وی آسمان و زمین گریخت اشاره میکند که این نشانه اقتدار مسیح بر تخت داوری است که همه آنچه در آسمان به احتمال زیاد منظور {فرشتگان} و زمین {ساکنان روی زمین} است که در انتها و بعد از نابودی همه اهریمنان صورت میگیرد. به این آیه توجه کنید:
لکن روز خداوند چون دزد خواهد آمد که در آن آسمانها بصدای عظیم زائل خواهند شد و عناصر سوخته شده از هم خواهد پاشید و زمین و کارهائیکه در آنست سوخته خواهد شد.
رساله دوم پطرس رسول باب 3 آیه 10.
آیه دوازدهم صحبت از همه انسانها چه کوچک و چه بزرگ میکند که در برابر تخت داوری حاضر میشوند منظور کلام ازهمه انسانها کوچک و بزرگ یعنی همه بی ایمانان تمام دوره های زندگانی است. کلام خدا از زبان یوحنای رسول ادامه میدهد که دفتری دیگر گشوده میشود که این دفتر، دفتر حیات است که شامل نام تمام کسانی است که توسط خون مسیح آمرزیده شده اند. در دفترها تمام اعمال انسان قید شده و بر حسب این اعمال داوری خواهند شد و این موضوع ما را بیاد سخن پولس رسول در رساله غلاطیان میاندازد توجه کنید:
زیرا هر کس حامل بار خود خواهد شد* خود را فریب مدهید خدا را استهزاء نمیتوان کرد زیرا که آنچه آدمی بکارد همان را درو خواهد کرد. غلاطیان باب 6 آیات 5 و 7.
البته این را باید ایمانداران عزیز در نظر بگیرند که کلام خدا بر در "گناه ماندن" تائید میکند.
آیه سیزدهم صحبت ازدریا و مکانی میگوید که مردگان درآن مدفون بودند که بار دیگر آنها را پس خواهد داد. موت و عالم اموات تمامی مردگانی را که در بی ایمانی مرده اند باز پس خواهد داد و زنده خواهند شد و همه در پیش تخت داوری بر حسب اعمالشان پاداش و یا مجازات خواهند گرفت.
در آیه چهاردهم و پانزدهم میبینم که مرگ و عالم مردگان به دریاچه آتش انداخته خواهد شد و نام این حالت را کلام خدا موت ثانی {مرگ دوم} یعنی دریاچه آتش میخواند. بعضی از مفسرین که به جهنم در قالب آتش اعتقاد دارند میگویند که در موت ثانی یعنی دریاچه آتش هم جسم و هم روح و جان در آتش انداخته میشود. برای اطلاعات بیشتر در مورد عبارت جهنم و آتش شما عزیزان
میتوانید به مقاله جهنم در مسیحیت مراجعه کنید.
میتوانید به مقاله جهنم در مسیحیت مراجعه کنید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر