سيری در زندگی سياسی و ادبی علی دشتی
علی دشتی در سال ١٢٧٧ خورشيدی ( ١٨٩٨ ميلادی) دو سال پس از ترور ناصرالدين شاه در دشتستان، در نزديکی
ساحل خليج فارس در ناحيه ای دورافتاده بين بندر ديلم و بوشهر به دنيا آمد.
اوضاع سياسی ايران در سالهای کودکی و نوجوانی علی دشتی
سلطنت ناصرالدين شاه نزديک به پنجاه سال طول کشيد . وی د ر اوج قدرت و حکومت مطلقه خود در شاه عبدالعظيم
به ضرب تپانچه ميرزا رضا کرمانی به قتل رسيد.
مظفرالدين ميرزا وليعهد يک ماه و هشت روز پس از کشته شدن پدر در تهران به نام مظفرالدين شاه بر تخت سلطنت
بود. برادرانش « طفلی سالخورده » نشست. وی هنگام جلوس چهل و چهار سال عمر داشت، اما به قول درباري ان
می خواندند و به او نسبت همجنس « آبجی مظفر » کامران ميرزا و ظل السلطان او را به ريشخند می گرفتند و به طعنه
گرايی می دادند . جلوس او بر تخت سلطنت در نزد عامه مردم نه با خرسندی روبرو شد و نه برای او شوکت و
شکوهی به ارمغان آورد . وی مانند پدر تاجدارش سه بار با قرض از روسيه تزاری و انگليس با عده ای از درباريان
بيکاره و هرزه به اروپا سفر کرد که جز قرض، رسوايی و شرمساری چيزی از آن سفرها حاصل نشد.
تقريباً پس از يک قرن تلاشهای مستمر انديشمندان و آزاديخواهان، قيامهای ملّی و مردمی عليه است بداد شاهان قاجار و
دستگاه روحانيت بعد از بازگشت مظفرالدين شاه از مسافرت سوم به اروپا بالا گرفت و سرانجام در ١٤ مرداد ١٢٨٥
خورشيدی برابر با ٥ اوت ١٩٠٦ ميلادی مظفرالدين شاه فرمان برقراری مشروطيت را صادر کرد و در ١٤ مهر
١٢٨٥ برابر با ٧ اکتبر ١٩٠٦ مجلس شورای م لّی ايران افتتاح گرديد . مظفرالدين شاه در ٥٤ سالگی در ٢٨ دی
١٢٨٥ بر اثر بيماری درگذشت.
در همين روز به حکم رسم جاری، سلطنت به پسر ارشدش محمدعلی ميرزا وليعهد رسيد که چند روز بعد تاجگذاری
کرد. وی به مجرد جلوس بر تخت سلطنت و تحکيم پادشاهی خويش، مخالفت و دشمنی خو د را با حکومت مشروطه
آشکار ساخت و برای جلوگيری از کار آن و تعطيل مجلس به هر گونه اقدامی دست زد.
محمد علی شاه تحت تأثير سياست روسيه تزاری بود . وی با همکاری و پشتيبانی روحانيون مرتجع و طرفدار استبداد
به سرکردگی شيخ فضل الله نوری اقدام به انحلال مشروطه و تعطيل مجلس کرد. اما « مشروطة مشروعه » زير عنوان
اقداماتش با قيام ملّی در سراسر ايران مواجه شد و شکست خورد.
محمد علی شاه مجلس را به توپ بست . مشروطه خواهان را توقيف، محاکمه، تبعيد و يا اعدام کرد و يک دوره استبداد
کامل به شيوه ناصری برقرار ساخت که يک سال طول کشيد و سرانجام با قيام عامه ملّت در تبريز، مازندران، گيلان،
شيراز و تهران روبرو گرديد . قرارداد سرّی ١٩٠٧ ميان دولت روسيه و انگليس بر سر تقسيم ايران به دو منطقه نفوذ
روس و انگليس و منطقه بی طرف، آزاديخواهان را عليه روس و انگليس برانگيخت و حتا طرفداران اين دو قدرت
استعماری را در ايران کاملاً سرخورده و خشمگين ساخت و سبب تمايل بخش بزرگی از آزاديخواهان به سياست
کشور آلمان گشت و موجب تأسيس احزاب ناسيوناليستی در ايران گرديد . در ٢٦ آوريل ١٩٠٩ ارتش تزاری طبق
قرارداد سرّی ١٩٠٧ برای استحکام حکومت استبدادی محمد علی شاه وارد آذربايجان شد و به کمک محمدعلی شاه
شتافت و عده ای از سران مشروطه در تبريز به دار آويخته شدند . به هر روی، محمد علی شاه در مقابل قيام
آزاديخواهان تاب نياورد و با عده ای از نزديکان خود به سفارت روس در زرگنده رفت و عملاً به دولت روسيه
پناهنده شد و از سلطنت خلع گرديد.
اداره امور کشور به کميسيون مجلس عالی سران مشروطه واگذار شد و در اين کميسيون به اتفاق آراء محمد علی شاه
به علت فرار و پناهندگی به سفارت روس از سلطنت خلع ( ٢٩ تير ١٢٨٨ ) و مجبور به ترک ايران گرديد . وی پس از
١٩٠٩ ) خاک ايران را ترک کرد و به روسيه ) هفتاد و پنج روز اقامت در سفارتخانه بيگانگان د ر ٧ مهر ١٢٨٨
رفت.
احمدشاه که نوجوانی دوازده ساله بود چند بار سوار الاغ پا به فرار گذاشت تا به سفارت روس نزد پدر و مادرش در
زرگنده برود . ولی او را درباريان دوباره به کاخ شاهی بازگرداندند 1. وی چون هنوز به سنّ قانونی نرسيده بود، مدت
پنج سال تحت نظر نايب السلطنه هايی که از جانب مجلس تعيين می شدند سلطنت کرد.
کشورهای اروپايی خود را برای مقابله با جنگ جهانی اول مجهز می کردند تا آيا در جنگ جهانی مشارکت کنند و يا
بی طرف بمانند . اما درباريان ايران در تدارک جشن تاجگذاری بودند و تمامی فکر زمامداران فاسد و جاهل متوجه
چراغانی و برپا ساختن طاق نصرت بود.
١٩١٤ ) به سنّ قانونی رسيد و در همين سال تاجگذاری کرد . شروع سلطنت او با آغاز ) احمد شاه در تابستان ١٢٩٣
جنگ جهانی اول مقارن افتاد . اوضاع سياسی، اقتصادی و نظامی کشور سامانی نداشت . ارتش تزاری شمال ايران تا
تأليف دکتر « سيمای احمدشاه قاجار » تأليف سيد حسن تقی زاده، صفحه ٨٦ و يا کتاب « تاريخ اوايل انقلاب مشروطه ايران » 1 [نگاه کنيد به
[ محمد جواد شيخ الاسلامی، نشر گفتار، صفحه ٢٣
6
قزوين را زير نفوذ خود داشت و انگليسها جنوب ايران تا اصفهان را زير تسلط خود داشتند . در جريان جنگ، قوای
عثمانی که متحد آلمان بود از جانب مغرب وارد ايران شد.
دولت ايران اعلام بی طرفی کرد اما از جانب روس و انگليس پذيرفته نشد و در واقع قسمت اعظم خاک ايران در
اشغال قوای نظامی بيگانه بود . در آغاز جنگ، شيخ الاسلام عثمانی فتوای جهاد عليه انگلستان، فرانسه و روسيه
صادر کرد . يکی از مراجع بنام شيعه در آن زمان، ميرزا حسن شيرازی فتوای شيخ الاسلام عثمانی را تأييد کرد و
محاربه با انگليس و روسيه را برای ش يعيان واجب شمرد . رقيب او آخوند سيد محمد کاظم خراسانی يکی ديگر از
مراجع بزرگ آن زمان به دولت ايران توصيه کرد تا به روس و انگليس بپيوندد و فتوای عليه عثمانی و آلمان را
صادر کرد . دو فتوای متضاد و متغاير از دو مجتهد طراز اول، ميان طلاب و روحانيون و همچنين طرفد اران اين دو
مرجع تقليد اختلاف ايجاد کرد و هر گروهی معجزه ای و شايعه ای پيرامون ولی نعمتان خود می ساختند.
طرفداران حاج ميرزا حسن شيرازی بر سر منابر می گفتند : امپراتور، مردم و ارتش آلمان مسلمان شده و سربازان
با خود حم ل می کنند و تا آنجايی پيش رفتند که امپراتور آلمان را مروّج و « لا اله الا الله محمد رسول الله » بازوبند
. دادند و پادشاه مسلمانان خواندند 2 « حاج ويلهلم مؤيد الاسلام » مدافع اسلام ناميدند و به امپراتور آلمان عنوان
طرفداران آخوند سيد محمد کاظم خراسانی دولت وملّت مسلمان عثمانی را نجس می شمردند، ولی با ا فسران و عمّال
انگليسی ساعتها در خانه خود به مشاوره و تبادل نظر می نشستند و مورد تحقير و ايراد طلاب گروه مخالف قرار می
. گرفتند 3
دامنه اين تبليغات و طرفداريهای ابلهانه به ايران هم کشيد و رجال سياسی و نظامی به دو دسته تقسيم گرديدند . عده ای
از رجال سياسی و مذه بی به طرفداری آلمان و عثمانی مشغول شدند . شعرا در مدح امپراتور آلمان شعر گفتند .
نويسندگان و روزنامه نگاران در ستايش جنگ عليه انگليس و روسيه مقالات نوشتند . رجال سياسی وادبی در رؤيای
رهايی ايران از شرّ روس و انگليس را در سر می پروراندند و خلاصه فصل جديدی در اد بيات سياسی ايران مفتوح
گرديد.
تهديد روس و انگليس نسبت به دولت سبب مهاجرت جمعی از وکلای مجلس و تعطيل آن شد . در هجرت دولت آزاد
ايران به وجود آمد و موجب از کار افتادن دولت گشت . بدين گونه در طول چهار سال سلطنت احمدشاه، ايران در
اشغال بيگانگان بود و نخست وزيران انتخابی او علناً به طرفداری از روسيه و به ويژه انگليس مشهور بودند و معاهده
ها و قراردادهای ننگينی امضاء کردند که به سبب تعطيل مجلس به تصويب نهايی نرسيد اما بعدها باعث گرفتاری
ايران شد . استقلال سياسی و ارضی ايران از جانب طرفين جنگ به وضوح ناديده گرفته می ش د. مستوفی الممالک
نخست وزير که مدافع بی طرفی ايران در جنگ بود در اثر فشار انگليس و روس عزل شد و شاهزاده عبدالحسين
ميرزا فرمانفرما که مورد اطمينان دولت انگليس بود، نخست وزير گرديد . وی اعلام بی طرفی ايران را ناديده گرفت
و مسبب مواففتنامه ژانويه ١٩١٦ شد که ظ اهراً سرّی بين روس و انگليس بسته شده بود و اين دو کشور را مجاز می
ساخت تا پس از پيروزی در جنگ، ايران را به نحوی بين خود تقسيم نمايند.
قبلاً در دوران محمد علی شاه قاجار و استبداد صغير، قرارداد سرّی ديگری بين روس و انگليس بر سر تقسيم ايران
در سال ١٩٠٧ بسته شد ه بود اما انقلاب اکتبر ١٩١٧ و نظر دولت جديد روسيه مبنی بر عدم دخالت در امور ديگران
مانع تقسيم ايران گرديد.
ايران عملاً از دوران مظفرالدين شاه تا انقراض قاجاريه به دو منطقه نفوذ تقسيم شده بود . در شمال ايران ديويزيون
قزاق و در جنوب بريگاد انگليس با هزاران سر باز انگليسی و هندی حضور داشتند . با انقلاب اکتبر، نيکلای دوم تزار
روسيه مجبور به استعفاء شد . بلشويکها زمام امور روسيه را به دست گرفتند . انتشار خبر پيروزی کمونيستها در
روسيه و انقراض سلطنت در آن کشور، ارتش اشغالی را در ايران دچار سردرگمی عميقی ساخت . عده ای به انقلاب
کمونيستی پيوستند و عده ای به تزارها وفادار ماندند و در خاک ايران به فعاليت عليه دولت انقلابی روسيه مشغول
شدند.
١٩ دسامبر ١٩١٧ ) سياست جديد دولت انقلابی روسيه در ) لنين رهبر انقلاب روسيه طی پيامی در ٢٥ آذر ١٢٩٦
قبال کشورهای آسيايی و از جمله ايران را به شرح زير اعلام داشت:
ما اعلام می کنيم که عهدنامه سرّی راجع به تقسيم ايران، محو و پاره گرديد و همين که عمليات جنگی (جنگ ...»
جهانی اول ) خاتمه يافت، قشون روس از ايران خارج می شود و حق تعيين مقدرات ايران به دست ايرانيان تأمين
خواهد گرديد ... ای مسلمانان روس يه، ای مسلمانان مشرق زمين، در راه تجديد حيات عالم، ما از جانب شما انتظار هم
.« عقيدگی و مساعدت را داريم
اعلاميه لنين آشفتگی عميقی در ديپلماسی ايران ايجاد کرد . بطوری که دولت ايران با ناباوری و ترديد به کاردار
. سفارت خود در پتروگراد مأموريت داد که توضيح بيشتری از دولت انقلابی روسيه بخواهد
............................................................................................................................................
در تاريخ ٢٦ دی ١٢٩٦
سفارت ايران در پتروگراد به شرح زير تسليم گرديد:
نظر به اينکه ملّت ايران از وضع آتيه عهدنامه ١٩٠٧ منعقد بين روس و انگليس مردّد است، با نهايت احترام به نام »
حکومت جمهوری روسيه مراتب ذيل را به استحضار خاطر شريف می رساند : موافق نص صريح اصول سياست بين
المللی که در کنگره دوم کميسرهای ممالک روسيه در ٢٦ اکتبر ١٩١٧ مقرر شده است، شورای کميسرهای ملّت
روس اعلام می دارند که معاهده فوق الذکر نظ ر به اينکه عليه آزادی و استقلال ملّت ايران بين روس و انگليس بسته
شده، به کلّی ملغی و تمام معاهدات سابق و لاحق آن نيز که هر جا حيات ملّت و آزادی و استقلال ايران را محدود نمايد
از درجه اعتبار ساقط خواهد بود . در خصوص تعديات دستجاتی از قشون روس که هنوز خاک اير ان را تخليه نکرده
اند، بايد خاطرنشان شود که اين ترتيبات برخلاف اراده و ميل ما صورت گرفته و ناشی از جهالت قسمتی از سربازان
و سوء نيت ضد انقلابی فرماندهان ايشان است . شورای کميسرهای روسيه آنچه در حيّز قدرت دارد به استخلاص
ايران از مأمورين تزار و سرمايه داران امپراطوری خود که هم دشمن ملّت ايران و روسيه می باشند مبذول داشته،
تمام اتباع روس را که مرتکب اعمال تجاوزکارانه نامشروع نسبت به ملّت ايران شده اند، مجدّانه موافق قوانين انقلابی
[دولت روسيه ] تنبيه خواهد کرد و در زمينه روابط بين المللی با همه امکانات جدّيت خو اهد کرد که به تخليه کامل
قشون عثمانی و انگليس از ايران موفقيت حاصل کند.
صميمانه اميدوارم موقع آن نزديک شده باشد که ملل دنيا حکومتهای خود را به جلوگيری از تجاوزات نسبت به ملّت
ايران وادار و موانع توسعه قوی و ترقی آزادانه مملکت مزبور را مرتفع نمايند . به هر ح ال شورای کميسرهای ملّت
5« روس فقط روابطی را با ايران معتبر می داند که مبنی بر تعهداتی به رضايت طرفين و احترامات بين دو دولت باشد
.
انتشار متن اعلاميه لنين و نامه تروتسکی به کاردار سفارت ايران در پتروگراد و آنگاه انتشار متن تمامی قراردادهای
سرّی بين حکومت تز اری روسيه و امپراتوری انگليس توسط دولت انقلابی روسيه سبب خشنودی نيروهای آزاديخواه
و مترقی در ايران گرديد و بيش از پيش برای دولت انگليس و عمّال او در ايران رسوايی به وجود آورد و سبب
مشکلات فراوانی برای هدفهای استعماری انگليس در ايران شد.
اتحاد جماهير شوروی د ر اعلاميه ١٤ ژانويه ١٩١٨ رسماً الغای کلّيه امتيازات و حقوقی که روسهای تزاری به زور
از ايران گرفته بودند اعلام داشت و در اعلاميه مورخ ٢٦ ژوئن ١٩١٩ دولت شوروی مفاد اعلاميه های قبلی خود
را تکرار و طرح قراردادی حاوی الغای امتيازات تزاری و کاپيتولاسيون و انصر اف از دريافت قروض و تحويل
راهها و خطوط آهن و تأسيسات بندری را به دولت ايران پيشنهاد کرد و چندی بعد طبق قرارداد جديدی در ١٩٢١
مناسبات ايران و اتحاد جماهير شوروی دوستانه و صلح آميز گرديد.
جنگ جهانی اول که بر سر تقسيم مستعمرات و تحصيل منافع و امتيازات ميان ام پراتوريهای اروپايی درگرفته بود با
پيروزی انگليس و فرانسه خاتمه يافت . امپراتوری عثمانی از هم پاشيده شد و کشورهای سوريه، لبنان، عراق،
عربستان سعودی، کويت و تعدادی شيخ نشين در اطراف خليج فارس و مرزهای ايران به وجود آمد که رسماً دست
نشانده فرانسه و انگليس شدند.
پيروزی انقلاب کمونيستی و اعلام سياست دوستانه دولت انقلابی روسيه با ايران سبب دغدغه خاطر انگليسيها گرديد و
احتمال نشر و نفوذ عقايد انقلابی در خاورميانه و آسيا خواب راحت را از آنان ربود . سياست جديد انگليس بر آن بود
که گرداگرد اتحاد جماهير شوروی حصاری از دو لتهای قوی و نزديک به خود ايجاد کند تا مانع از توسعه عقايد
کمونيستی گردد . در ترکيه آتاتورک جمهوری جوان ترک را به وجود آورد و عراق هم تحت قيموميت انگليس درآمد .
اما در ايران که به دروازه های شبه قاره هند نزديکتر و علاوه بر آن نابسامانيهای اقتصادی و سياسی عميق تر و به
ويژه ضعف حکومت مرکزی در اداره کشور به چشم می خورد، فضا به شدت برای پذيرفتن عقايد و آراء سوسياليستی
آماده شده بود . به ويژه آنکه آزاديخواهان و انديشمندان ايرانی مفتون انقلاب و دگرگونيهای روسيه شده بودند و اين
شيفتگی را در ادبيات سياسی آن زمان عميقاً منعکس می کردند.
١٩١٧ ) عده ای از روحانيون به دسيسه و تحريک عمال انگليس در ايران، از جمله سيد حسن ) در ٢٥ تيرماه ١٢٩٧
مدرّس، در شاه عبدالعظيم تحصن اختيار کرده و با تشکيل جلسات و ايراد سخنرانی از احمد شاه عزل صمصام
السلطنه را از رييس الوزرايی خواستار شدند . همراه با روحانيون، بازاريان و اصناف تهران دکانهای خود را بستند و
. ضمن تظاهرات، برکناری صمصام السلطنه را تنها شرط بازکردن دکاکين خود اعلام نمودند 6
تمامی اين زمينه سازيها تمهيداتی بود که طرفداران سياست انگليس با رضايت و همکاری احمدشاه به وجود آوره بودند
تا م يرزا حسن وثوق الدوله را که از عمّال انگليس بود به رييس الوزرايی برسانند و احتمالاً از اين موضوع صمصام
١٩١٨ ) صمصام السلطنه را عزل و وثوق الدوله را بنا به ) السلطنه آگاه بوده است . احمدشاه در ٢٦ تيرماه ١٢٩٧
تقاضای سيد حسن مدرّس و عده ای از روحانيون پرنفوذ به ر ييس الوزرايی منصوب کرد . صمصام بدون توجه به
عزل خود و برخلاف ميل انگليسيان دستور داد حکومت نظامی را لغو کنند و قرارداد کاپيتولاسيون را که الغای آن از
تأليف باقر عاقلی، جلد اول، صفحه ٣٦٨ تا ٣٦٩ . ترجمه متن هر دو « روزشمار تاريخ ايران » 5 [اعلاميه لنين و ن امه تروتسکی به نقل از
نامه بسيار نارسا و به انشای آن زمان است، با اين حال مطالعه آنها خالی از فايده نيست]
[ جلد اول، صفحه ٩١ ،« روزشمار تاريخ ايران » 6
جانب دولت انقلابی شوروی اعلام شده بود و هنوز دولت انگليس آن را لغو نگرده بود و بر اجرای آن پافشاری داشت،
غيرقانونی اعلام کرد.
وثوق الدوله در ٦ مرداد ١٢٩٧ رسماً کار خود را آغاز کرد و از ورود صمصام السلطنه که خود را هنوز نخست
وزير و کابينه خود را قانونی می پنداشت به مقرّ دولت جلوگيری نمود.
ميرزا حسن خان وثوق الدوله که از اشراف قاجاريه و از رجال سياسی قدرتمند بود، با توافقی پنهانی با انگليسيها در
٢١ مارس ١٩١٧ ) تشکيل بريگاد تفنگداران ) پی تأمين نظريات دولت انگليس برآمد . وی در اول فروردين ١٢٩٦
انگليس را در جنوب ايران به رسميت شناخت و تمامی اعلاميه ها و نامه های رسمی حکومت انقلابی روسيه را در
قبال ايران ناديده شمرد و در حفظ منافع انگليس در ايران جديّت صميمانه ای نشان داد.
١٩١٩ ) بطور رسمی پايان يافته اعلام گرديد . ) دولت وثوق الدوله بر سر کار بود که جنگ جهانی در ٢٢ آبان ١٢٩٧
دولت فرانسه از طريق سفارتخانه خود در تهران پايان جنگ جهانی و شکست آلمان وعثمانی را اعلام کرد . قوای
عثمانی از ايران خارج شد ولی انگليس نه تنها از ايران خارج نشد، بلکه وثوق الدوله پنهانی با انگليسيان در کار تهيه
و نوشتن يک معاهده جديد بود که در عمل نه تنها کاپيتولاسيون را تأييد و تثبيت می کرد، بلکه به صورت رسمی
٩ اوت ١٩١٩ ) وثوق الدوله ) ايران را در رديف مستعمره های انگليس قرار می داد و سرانجام در ١٧ مرداد ١٢٩٨
طی اعلاميه ای امضای قرارداد بين ايران و انگليس را فاش ساخت.
مجلس به علت عدم حضور نمايندگان تعطيل بود و قرارداد بين وثوق الدوله و سِر پِرسی کاکس وزير مختار انگليس به
امضاء رسيد . به همين دليل در تاريخ ايران اين قرارداد به قرارداد وثوق الدوله – کاکس معروف است. متن قرارداد با
زيرکی خاصی نوشته شده بود و جابجا از استقلال ايران هم سخن می رفت . اما تمامی مسائل مالی و نظامی ايران
دربست در اختيار دولت انگليس قرار می گرفت . طبق مواد اين قرارداد، ارتش، ژاندارمری و د يويزيون قزاق
متحدالشکل می شدند و در ضمن دولت انگليس به ايران دو ميليون ليره انگليس وام می داد.
وثوق الدوله به بهانه مساعده مالی، ارتش و مالية مملکت را در اختيار بريتانيا گذاشت و درواقع شروع به اجرای
قرارداد کرد . بريتانيا غير از پرداخت وام دو ميليون ليره ای ، مبلغ کلانی هم به عنوان هديه به وثوق الدوله و ديگر
. دست اندرکاران پرداخت کرد 7
احمدشاه به فرنگ رفت و مدتی نيز مهمان دولت فخيمه انگليس بود . مخارج سفرهای احمدشاه و حتا حقوق ماهيانه وی
از همان محل قرضه و وام انگليس پرداخت می شد . احمد شاه به دليل اين خوش خدمتی وثوق الدوله، با وجود همه
مخالفتهايی که مفاد قرارداد در عامه ايرانيان ايجاد کرده بود، زمامداری وثوق الدوله را تمديد می کرد و به او فرصت
می داد تا قرارداد ننگين وثوق الدوله – کاکس صورت اجرايی بگيرد.
درخواستهای جديد دولت شوروی برای عقد قرارداد صلح و پيشنهاده ای جديد همکاری دوستانه آنان عمداً از جانب
وثوق الدوله بی جواب می ماند و او حاضر به مذاکره با دولت شوروی نمی شد و حتا وثوق الدوله کنسول پيشين را از
جانب دولت تزاری در ايران به رسميت می شناخت و کنسول جديد دولت انقلابی را فاقد صلاحيت می دانست .
قزاقهای روسيه تزاری ساکن در مناطق شمالی ايران به طرفداری از تزارها، کنسول دولت انقلابی را که راهی تهران
بود و حاضر به هرگونه مصالحه و قرارداد جديد به نفع ايران بود، به اشاره انگليس و موافقت وثوق الدوله دستگير و
در ساری تيرباران کردند.
دولت آمريکا توسط وزير مختار خود در ايران به انعقاد قرارداد وثوق الدوله – کاکس شديداً اعتراض کرد و حتا
دويست هزار تومان مواد خوراکی را که بطور رايگان ماهيانه به دولت ايران می داد، در اعتراض به قرارداد قطع
کرد.
انتشار اعلاميه وقوق الدوله و متن قرارداد وی با کاکس، آتش شورش و مخالفت با وی را در سراسر ايران شعله ور
گردانيد و به ويژه در ميان نظاميان آزاديخواه و استقلال طلب انچنان تأثير ناگواری گذارد که حتا سرهنگ فضل الله
خان آق اولی يکی از افسران ميهن دوست ژاندارمری در اعتراض به اين قرارداد خفّتبار که متضمن تحت الحمايگی
ايران توسط انگليس بود، در د فتر فرماندهی و در مقابل چشمان افسران و سربازان با هفت تير خودکشی کرد . عمل
شجاعانه او سبب بيداری جنبش ضداستعماری در ميان قزاقان و قوای نظامی کشور شد . به ويژه آنکه در اثر تبليغات
. آلمان در حين جنگ جهانی اول، انديشه های ناسيوناليستی و ضدانگليسی رونق دوباره ای يافته بود 8
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر