سقوط قاجاريه و به قدرت رسيدن رضا شاه
اوضاع اقتصادی کشور به سبب هجوم قوای خارجی و زد و خوردهای آنان در محدوده سرزمين ايران در دوران
جنگ جهانی اول و خرابيهای ناشی از شورشهای ضد دولتی در نواحی مختلف کشور به وخامت کامل گراييده و
زندگی مردم را به فلاکت و نيستی کشانده بود . خزانه کشور تهی بود . ميليونها قرض خارجی وجود داشت . کشاورزی
راکد و هزينه زندگی سرسام آور شده بود . قحطی، گرسنگی و بيماری سراسر کشور را فرا گرفته بود . حتا دولت قادر
نبود حقوق ناچيز ماهيانه افراد ژاندارمری و قزاق را که تعداد زيادی هم نبودند بپردازد و حقوق آنان مدتها بود که
پرداخت نشده بود.
در چنين دورانی نهضتهای آزاديخواهانه جنگل در گيلان، قيام خيابانی و لاهوتی در تبريز و قيام محمدتقی خان پسيان
در خراسان عليه حکومت قاجارها و دولتهای دست نشانده خارجی به وجود آمد.
سران و يا اعضای پرنفوذ اکثر قيامهای نامبرده فرماندهان نظامی و ژاندارمری بودند که در عمق وجود خود ميل
داشتند بر خرابه های کشور، دولتی آزاد ايجاد نمايند و ميهن خود را از شرّ دخالت خارجيان رها سازند . در اغلب
نواحی کشور ايلات و عشاير سر به شورش برداشتند و در حقيقت در تمامی سرزمين ا يران ناامنی و هرج و مرج به
وجود آمده بود . عامه مردم و همچنين رجال نظامی و سياسی، حتا طرفداران ادامه پادشاهی قاجاريه، عميقاً ضرورت
برقراری يک قدرت مرکزی را در ايران احساس می کردند و از هر نظر توده ايرانی آماده پذيرش روی کار آمدن
يک دولت مقتدر و متمرکز ملّی بود. شاه مشروطه و دولت مشروطه در اين زمان تنها جنبه تشريفاتی داشت و بازيچه
ای در دست دولت استعماری بريتانيا بود.
احمد شاه که در سفر اروپا بود، پس از زيارت نجف و کربلا از راه خرمشهر وارد ايران شد و پس از چند روز در
اثر فشار مخالفان و مقاومت آزاديخواهان و اس تقلال طلبان، وثوق الدوله مجبور به کناره گيری از پست رييس
الوزرايی شد و ميرزا حسن خان مشيرالدوله به رييس الوزرايی منصوب گرديد . وی برای تأمين آرامش طی اعلاميه
ای، لغو يا تصويب قرارداد وثوق الدوله را بستگی به نظر مجلس شورای ملّی دانست . اين اعلاميه مورد قبول
آزاديخواهان قرار نگرفت و مشيرالدوله استعفاء داد و سپهدار رشتی رييس الوزراءء شد و او هم نتوانست در مقابل
هرج و مرج و آشوبی که در سراسر کشور به علت عدم کفايت شاه و رجال درباری ايجاد شده و مشکلات اقتصادی و
سياسی فراوانی را به همراه آورده بود تاب بياورد و از هم ه مهمتر نتوانست امنيت و آرامشی در کشور ايجاد کند و
١٩٢١ ) استعفای خود را تسليم احمدشاه کرد. ) سرانجام در ٢٥ دی ١٢٩٩
احمدشاه نخست به ميرزا حسن مستوفی الممالک و سپس ميرزا حسن مشيرالدوله و آنگاه عبدالمجيد ميرزا عين الدوله
پيشنهاد رييس الوزرايی کرد و همه آنها از قبول اين مسئوليت پيچيده سر پيچيدند و سرانجام سپهدار رشتی مجدداً
مأمور تشکيل کابينه شد . تشکيل کابينه وی ٢٦ روز طول کشيد زيرا هيچکدام از رجال سياسی حاضر به قبول پست
وزارت در آن دوران پر التهاب نشدند . به هر روی او موفق شد پس از ٢٦ روز مطالعه و بحث و گفتگو در ٢٨ بهمن
١٢٩٩ هيأت وزيران خود را به احمدشاه معرفی و شروع به کار کند.
يک روز بعد، در ٢٩ بهمن ١٢٩٩ بريگاد قزاق زير فرماندهی رضاخان ميرپنج که در مأموريتهای نظامی در نواحی
مختلف کشور موفيتهايی به دست آورده بود و تازه پيرزمند در سرکوب جنگليان از شمال کشور به قزوين وارد شده
بود، به سمت تهران حرکت کرد . در همان روز احمد شاه هيأتی را عازم کرج کرد تا از ورود قوای قزاق به تهران
جلوگيری نمايد . اما رضاخان ميرپنج تصميم خود را گرفته بود و حرکت به سوی تهران را ادامه داد و در دوم اسفند
١٢٩٩ در شاه آباد تهران اردو زد.
در ه مين روز اديب السطلنه معاون رييس الوزراء و رييس دفتر احمدشاه برای مذاکره به شاه آباد رفتند و پس از
ملاقات با رضاخان هر دو بازداشت گرديدند.
يک جوان سی و دو سالة ماجراجو که اشتهار داشت با سفارت ، « رعد » سيد ضياءالدين طباطبايی مدير روزنامه
انگليس رفت و آمدهای و سيعی دارد، يکباره عمامه خود را تبديل به سرداری و کلاه پوستی نمود و با مقدار زيادی پول
نقد که از سفارت انگليس دريافت کرده بود به شاه آباد نزد رضاخان ميرپنج رفت و به او پيوست . او در شامگاه همان
روز نطق مهيجی برای قزاقان ايراد کرد و سپس به هر يک از افراد و ن فرات سه ماه حقوق عقب افتاده قزاقان
پرداخت شد و بريگاد قزاق به سمت تهران حرکت کرد.
در سپيده دم سوم اسفند ١٢٩٩ (فوريه ١٩٢١ ) قوای قزاق در همدان به فرماندهی ميرپنج رضاخان وارد تهران شد و
تمامی ادارات دولتی و مراکز حساس شهر را متصرف گرديد . سفارتخانه ها محاصره و کلّيه زندانيان سياسی آزاد
شدند. تيراندازی برای ارعاب مردم تا ظهر ادامه يافت و از طرف رضاخان يک اعلاميه در ٩ مادّه صادر و به
موجب آن حکومت نظامی اعلام گرديد.
کودتا بدون اطلاع احمدشاه و دربار او انجام گرفت . اما سفير و مأمورين عاليرتبه انگليس در ايران و به و يژه ژنرال
ادموند آيرونسايد فرمانده قوای انگليس در ايران از آن کاملاً با خبر بوده و اصولاً کودتا طبق نقشه وی انجام گرفت .
چنين به نظر می رسد که دولت و وزارت خارجه و سازمانهای جاسوسی انگليس مستقيماً در به قدرت رسيدن
رضاخان ميرپنج نقشی نداشتند.
قبلاً برخی از ط رفداران قرارداد وثوق الدوله – کاکس که از مخالفت افکار عمومی برآشفته شده بودند، در فکر کودتا
می گويند اين فکر مرحوم نصرت الدوله [فيروز] بود که » . بودند تا بلکه کودتاچيان بتوانند مواد قرارداد را اجرا کنند
با شتاب از فرنگ به ايران برگشت . ولی مرحوم سيد ضياء الد ين که با وزير مختار انگليس دوست و محرم بود و
طرح قرارداد را با يکديگر ريخته و به وثوق الدوله تقريباً تحميل کرده بودند، پيشدستی کرده و خود جانشين نصرت
اوضاع اقتصادی کشور به سبب هجوم قوای خارجی و زد و خوردهای آنان در محدوده سرزمين ايران در دوران
جنگ جهانی اول و خرابيهای ناشی از شورشهای ضد دولتی در نواحی مختلف کشور به وخامت کامل گراييده و
زندگی مردم را به فلاکت و نيستی کشانده بود . خزانه کشور تهی بود . ميليونها قرض خارجی وجود داشت . کشاورزی
راکد و هزينه زندگی سرسام آور شده بود . قحطی، گرسنگی و بيماری سراسر کشور را فرا گرفته بود . حتا دولت قادر
نبود حقوق ناچيز ماهيانه افراد ژاندارمری و قزاق را که تعداد زيادی هم نبودند بپردازد و حقوق آنان مدتها بود که
پرداخت نشده بود.
در چنين دورانی نهضتهای آزاديخواهانه جنگل در گيلان، قيام خيابانی و لاهوتی در تبريز و قيام محمدتقی خان پسيان
در خراسان عليه حکومت قاجارها و دولتهای دست نشانده خارجی به وجود آمد.
سران و يا اعضای پرنفوذ اکثر قيامهای نامبرده فرماندهان نظامی و ژاندارمری بودند که در عمق وجود خود ميل
داشتند بر خرابه های کشور، دولتی آزاد ايجاد نمايند و ميهن خود را از شرّ دخالت خارجيان رها سازند . در اغلب
نواحی کشور ايلات و عشاير سر به شورش برداشتند و در حقيقت در تمامی سرزمين ا يران ناامنی و هرج و مرج به
وجود آمده بود . عامه مردم و همچنين رجال نظامی و سياسی، حتا طرفداران ادامه پادشاهی قاجاريه، عميقاً ضرورت
برقراری يک قدرت مرکزی را در ايران احساس می کردند و از هر نظر توده ايرانی آماده پذيرش روی کار آمدن
يک دولت مقتدر و متمرکز ملّی بود. شاه مشروطه و دولت مشروطه در اين زمان تنها جنبه تشريفاتی داشت و بازيچه
ای در دست دولت استعماری بريتانيا بود.
احمد شاه که در سفر اروپا بود، پس از زيارت نجف و کربلا از راه خرمشهر وارد ايران شد و پس از چند روز در
اثر فشار مخالفان و مقاومت آزاديخواهان و اس تقلال طلبان، وثوق الدوله مجبور به کناره گيری از پست رييس
الوزرايی شد و ميرزا حسن خان مشيرالدوله به رييس الوزرايی منصوب گرديد . وی برای تأمين آرامش طی اعلاميه
ای، لغو يا تصويب قرارداد وثوق الدوله را بستگی به نظر مجلس شورای ملّی دانست . اين اعلاميه مورد قبول
آزاديخواهان قرار نگرفت و مشيرالدوله استعفاء داد و سپهدار رشتی رييس الوزراءء شد و او هم نتوانست در مقابل
هرج و مرج و آشوبی که در سراسر کشور به علت عدم کفايت شاه و رجال درباری ايجاد شده و مشکلات اقتصادی و
سياسی فراوانی را به همراه آورده بود تاب بياورد و از هم ه مهمتر نتوانست امنيت و آرامشی در کشور ايجاد کند و
١٩٢١ ) استعفای خود را تسليم احمدشاه کرد. ) سرانجام در ٢٥ دی ١٢٩٩
احمدشاه نخست به ميرزا حسن مستوفی الممالک و سپس ميرزا حسن مشيرالدوله و آنگاه عبدالمجيد ميرزا عين الدوله
پيشنهاد رييس الوزرايی کرد و همه آنها از قبول اين مسئوليت پيچيده سر پيچيدند و سرانجام سپهدار رشتی مجدداً
مأمور تشکيل کابينه شد . تشکيل کابينه وی ٢٦ روز طول کشيد زيرا هيچکدام از رجال سياسی حاضر به قبول پست
وزارت در آن دوران پر التهاب نشدند . به هر روی او موفق شد پس از ٢٦ روز مطالعه و بحث و گفتگو در ٢٨ بهمن
١٢٩٩ هيأت وزيران خود را به احمدشاه معرفی و شروع به کار کند.
يک روز بعد، در ٢٩ بهمن ١٢٩٩ بريگاد قزاق زير فرماندهی رضاخان ميرپنج که در مأموريتهای نظامی در نواحی
مختلف کشور موفيتهايی به دست آورده بود و تازه پيرزمند در سرکوب جنگليان از شمال کشور به قزوين وارد شده
بود، به سمت تهران حرکت کرد . در همان روز احمد شاه هيأتی را عازم کرج کرد تا از ورود قوای قزاق به تهران
جلوگيری نمايد . اما رضاخان ميرپنج تصميم خود را گرفته بود و حرکت به سوی تهران را ادامه داد و در دوم اسفند
١٢٩٩ در شاه آباد تهران اردو زد.
در ه مين روز اديب السطلنه معاون رييس الوزراء و رييس دفتر احمدشاه برای مذاکره به شاه آباد رفتند و پس از
ملاقات با رضاخان هر دو بازداشت گرديدند.
يک جوان سی و دو سالة ماجراجو که اشتهار داشت با سفارت ، « رعد » سيد ضياءالدين طباطبايی مدير روزنامه
انگليس رفت و آمدهای و سيعی دارد، يکباره عمامه خود را تبديل به سرداری و کلاه پوستی نمود و با مقدار زيادی پول
نقد که از سفارت انگليس دريافت کرده بود به شاه آباد نزد رضاخان ميرپنج رفت و به او پيوست . او در شامگاه همان
روز نطق مهيجی برای قزاقان ايراد کرد و سپس به هر يک از افراد و ن فرات سه ماه حقوق عقب افتاده قزاقان
پرداخت شد و بريگاد قزاق به سمت تهران حرکت کرد.
در سپيده دم سوم اسفند ١٢٩٩ (فوريه ١٩٢١ ) قوای قزاق در همدان به فرماندهی ميرپنج رضاخان وارد تهران شد و
تمامی ادارات دولتی و مراکز حساس شهر را متصرف گرديد . سفارتخانه ها محاصره و کلّيه زندانيان سياسی آزاد
شدند. تيراندازی برای ارعاب مردم تا ظهر ادامه يافت و از طرف رضاخان يک اعلاميه در ٩ مادّه صادر و به
موجب آن حکومت نظامی اعلام گرديد.
کودتا بدون اطلاع احمدشاه و دربار او انجام گرفت . اما سفير و مأمورين عاليرتبه انگليس در ايران و به و يژه ژنرال
ادموند آيرونسايد فرمانده قوای انگليس در ايران از آن کاملاً با خبر بوده و اصولاً کودتا طبق نقشه وی انجام گرفت .
چنين به نظر می رسد که دولت و وزارت خارجه و سازمانهای جاسوسی انگليس مستقيماً در به قدرت رسيدن
رضاخان ميرپنج نقشی نداشتند.
قبلاً برخی از ط رفداران قرارداد وثوق الدوله – کاکس که از مخالفت افکار عمومی برآشفته شده بودند، در فکر کودتا
می گويند اين فکر مرحوم نصرت الدوله [فيروز] بود که » . بودند تا بلکه کودتاچيان بتوانند مواد قرارداد را اجرا کنند
با شتاب از فرنگ به ايران برگشت . ولی مرحوم سيد ضياء الد ين که با وزير مختار انگليس دوست و محرم بود و
طرح قرارداد را با يکديگر ريخته و به وثوق الدوله تقريباً تحميل کرده بودند، پيشدستی کرده و خود جانشين نصرت
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر