با توجه به نزدیک شدن نوروز و این که روحانیت کماکان در پی این هستند که سنتهای ایرانی را از بین ببرند و مراسم مذهبی اسلامی را جایگزین کنند تصمیم گرفتم برای شما دوستان عزیزم توضیح کوتاهی در ارتباط با مراسم قاشق زنی بدهم
قاشق زنی یکی از مراسم دیرین ایرانیان در شب چهارشنبه سوری است
سنت قاشق زنی برای اغلب ایرانی ها آشنا و ملموس است . برخی ، دلایل پدید آمدن مراسم قاشق زنی را ، کمک به فقرا و نیازمندانی که چیزی برای گستراندن سفره ی سرور خود نداشتند ، و عده ای که معروف بود سالی یک بار پلو می خوردند ، و کسانی که شاید پولی برای خرید لباس های نو نیز نداشتند ، می دانستند .
برای یک دست ترشدن خوان های شب عید ، مراسم قاشق زنی به صورت خود جوش ، شکل گرفت . در روزگاران قدیم . پس از مراسم آتش بازی و خواندن سرود ((زردی من از تو ، سرخی تو از من )) مردم کوچه ها را خالی کرده و گرد کرسی سفره خود می نشستند . صدای کلون در به گوش می رسید . نگاه ها روی غذای وسط سفره که معمولا سبزی پلو با ماهی بود ، لحظه ای به هم دوخته می شد . تکه ای غذا ، آجیل ، شیرینی یا پول می توانست دلی را خرسند کند . پسر بزرگ خانه یا پدر ، به هوای اهدای خوراکی یا نقدینگی ، خود را به پشت در حیاط می رساند . قاشق زن ها ، پوششی بر صورت خود می کشیدند تا شناخته نشوند و کسی اصرار در شناخت ایشان نداشت و هر چه از دستش بر می آمد در دستمال وی می گذاشت .
ترتیب رسم قاشق زنی به این شکل بود : قاشق زن ها که معمولا برای ناشناس ماندن ، تك نفره اقدام به قاشق زنى مى كردند با قاشق بر پشت كاسه مسى مى كوبيدند. با شنيدن صداى قاشق ، لقمه در گلوى صاحب سفره گره مى خورد و پايين نمى رفت . پيش از رسيدن ميزبان، قاشق زن دستمال اش را از زير يا بالاى در ، داخل خانه مى فرستاد . پس از گرفتن دستمال پر شده از خوراكى، قند يا پول ، قاشق زن به سرعت از محل دور مى شد و تنها خواسته اش ناشناس ماندنش بود . از آنجا كه در هر محله آدم خيررسان پيدا مى شد ، قاشق زن بى آنكه بداند تحت تعقيب آدم خير قرار مى گرفت . و شايد روز و روزهاى بعد ، دستمال يا كيسه اى از هداياى گوناگون جلوى سكوى منزلش مى يافت و خوشحال تر سال نو را آغاز مى كرد .
ايرانى ها مردمى شوخ مزاجند . شايد براى همين مراسم پرالتهاب قاشق زنى خيلى زود رسمى نشاط انگيز شد . قاشق زن ها زياد شدند و برخى ها در قالب گروه هاى سه - چهار نفره قاشق زنى مى كردند . وارد كوچه اى مى شدند و قاشق بر كاسه مى كوفتند . پس از اتمام كار و باز كردن دستمال هايشان پشت كوچه ، هر يك شانس خود را با ديگرى مقايسه مى كرد . يكى آجيل برده بود و ديگرى سكه اى پول ، يكى هم با دستمال خالى . شوخى در قاشق زنى بالا گرفت و قاشق زن ها دو دسته شدند . كسانى از روى فقر و عده اى براى مزاح ، سروصداى قاشق و كاسه درمى آوردند . حكايت شوخى هاى قاشق زنى براى هر كس خاطره اى ماندنى ساخت .
زمان گذشت و برخی اعتقادات و خرافات ، گريبان قاشق زن ها را گرفت و بدین طریق این رسم که با نیتی خیر( و گاه مفرح ) بنیان گذاری شده بود ، به سادگی از بین رفت
قاشق زنی یکی از مراسم دیرین ایرانیان در شب چهارشنبه سوری است
سنت قاشق زنی برای اغلب ایرانی ها آشنا و ملموس است . برخی ، دلایل پدید آمدن مراسم قاشق زنی را ، کمک به فقرا و نیازمندانی که چیزی برای گستراندن سفره ی سرور خود نداشتند ، و عده ای که معروف بود سالی یک بار پلو می خوردند ، و کسانی که شاید پولی برای خرید لباس های نو نیز نداشتند ، می دانستند .
برای یک دست ترشدن خوان های شب عید ، مراسم قاشق زنی به صورت خود جوش ، شکل گرفت . در روزگاران قدیم . پس از مراسم آتش بازی و خواندن سرود ((زردی من از تو ، سرخی تو از من )) مردم کوچه ها را خالی کرده و گرد کرسی سفره خود می نشستند . صدای کلون در به گوش می رسید . نگاه ها روی غذای وسط سفره که معمولا سبزی پلو با ماهی بود ، لحظه ای به هم دوخته می شد . تکه ای غذا ، آجیل ، شیرینی یا پول می توانست دلی را خرسند کند . پسر بزرگ خانه یا پدر ، به هوای اهدای خوراکی یا نقدینگی ، خود را به پشت در حیاط می رساند . قاشق زن ها ، پوششی بر صورت خود می کشیدند تا شناخته نشوند و کسی اصرار در شناخت ایشان نداشت و هر چه از دستش بر می آمد در دستمال وی می گذاشت .
ترتیب رسم قاشق زنی به این شکل بود : قاشق زن ها که معمولا برای ناشناس ماندن ، تك نفره اقدام به قاشق زنى مى كردند با قاشق بر پشت كاسه مسى مى كوبيدند. با شنيدن صداى قاشق ، لقمه در گلوى صاحب سفره گره مى خورد و پايين نمى رفت . پيش از رسيدن ميزبان، قاشق زن دستمال اش را از زير يا بالاى در ، داخل خانه مى فرستاد . پس از گرفتن دستمال پر شده از خوراكى، قند يا پول ، قاشق زن به سرعت از محل دور مى شد و تنها خواسته اش ناشناس ماندنش بود . از آنجا كه در هر محله آدم خيررسان پيدا مى شد ، قاشق زن بى آنكه بداند تحت تعقيب آدم خير قرار مى گرفت . و شايد روز و روزهاى بعد ، دستمال يا كيسه اى از هداياى گوناگون جلوى سكوى منزلش مى يافت و خوشحال تر سال نو را آغاز مى كرد .
ايرانى ها مردمى شوخ مزاجند . شايد براى همين مراسم پرالتهاب قاشق زنى خيلى زود رسمى نشاط انگيز شد . قاشق زن ها زياد شدند و برخى ها در قالب گروه هاى سه - چهار نفره قاشق زنى مى كردند . وارد كوچه اى مى شدند و قاشق بر كاسه مى كوفتند . پس از اتمام كار و باز كردن دستمال هايشان پشت كوچه ، هر يك شانس خود را با ديگرى مقايسه مى كرد . يكى آجيل برده بود و ديگرى سكه اى پول ، يكى هم با دستمال خالى . شوخى در قاشق زنى بالا گرفت و قاشق زن ها دو دسته شدند . كسانى از روى فقر و عده اى براى مزاح ، سروصداى قاشق و كاسه درمى آوردند . حكايت شوخى هاى قاشق زنى براى هر كس خاطره اى ماندنى ساخت .
زمان گذشت و برخی اعتقادات و خرافات ، گريبان قاشق زن ها را گرفت و بدین طریق این رسم که با نیتی خیر( و گاه مفرح ) بنیان گذاری شده بود ، به سادگی از بین رفت
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر