مردم سیستان در ایران نیز سربه شورش برعلیه اعراب گذاشتند و حاکم اعراب آنجا را از شهر بیرون کردند. (فتوح البلدان. صفحه272)
این ناحیه را در منابع یونان باستان آراخوزیا ( سیستان ) مینامیدند. پس از ورود سکاها به سکستان معروف شد. سجستان و سیستان از ضبطهای دیگر همین نام است. در شاهنامه فردوسی نام آن به صورت زابلستان هم آمده است.
با ورود آخرین دسته از آریاییها در حدود سال ۱۲۸ق- م که سکه نامیده میشدند از شمال افغانستان به طرف جنوب یعنی قندهار و سپس به طرف غرب راه پیمودند تا به ایالت زرنک و کنارههای دریاچه زره رسیدند و نام زرنک به واسطه ورود سکاها به سکستان تبدیل گردید و عربها سجستان میگفتند و بالاخره به سیستان تغییر نام یافت. که امروزه به همین نام خوانده و شناخته میشود. گرچه در قرن ۱۹ توسط بریتانیا قسمتی از سیستان به وسیلهٔ عهد نامه پاریس از سیستان جدا گردید،و درآن سوی مرز ماند، اما فرهنگ مردم، آداب و رسوم، زبان ادبیات آنها همچنان پایدار و پا برجا و یکسان است.
سیستان را میشود به سه نوع سیستان تقسیم کرد:
- سیستان کهن و باستان: شامل مرکز تمام مناطق شرق فلات ایران، نیمهٔ جنوبی و شرقی افغانستان کنونی، مناطق شمال پاکستان، کشمیر و همچنین طبق متون تاریخی، در دوران باستان، منطقهٔ تبت در ادوار طولانی متعلق به فتوحات امیران و حکام سیستانی بودهاست.
- سیستان اصلی و محدود: شامل نیمهٔ جنوبی افغانستان، منطقهٔ چمان و ارتفاعات آن در پاکستان، مثلث شمال غرب بلوچستان پاکستان و سیستان ایران = زاهدان، زهک، جزینک، نهبندان، شوسف، زابل، نصرت آباد، شوره گز، بنجار، محمد آباد و...
- سیستان رسمی: که بعد از عهد نامهٔ پاریس به دو بخش سیستان ایران و سیستان افغانستان تقسیم شده است؛ که ولایات هلمند، نیمروز و جنوب ولایت فراه جزو سیستان افغانستان و شهرستانهای زاهدان، زابل، نهبندان و توابعشان و شرق کویر کرمان جزو سیستان ایران محسوب میشوند
در حمله به سیستان مردم ایران مقاومت بسیار و اعراب مسلمان خشونت بسیار کردند بطوریکه " ربیع ابن زیاد " برای ارعاب مردم و کاستن از شور مقاومت آنان دستور داد تا صدری بساختند از آن کشتگان ( یعنی اجساد کشته شدگان جنگ را روی هم انباشتند ) و هم از آن کشتگان تکیه گاهها ساختند و "ربیع ابن زیاد" بر شد و بر آن نشست و قرار شد که هر سال از سیستان هزار هزار ( یک میلیون ) درهم به امیر المومنین دهند با هزار غلام بچه و کنیز. ( تاریخ سیستان. صفحه ۳۷ ، ۸۰ ) ( تاریخ کامل جلد1 . صفحه ۳۰۷)
این ناحیه را در منابع یونان باستان آراخوزیا ( سیستان ) مینامیدند. پس از ورود سکاها به سکستان معروف شد. سجستان و سیستان از ضبطهای دیگر همین نام است. در شاهنامه فردوسی نام آن به صورت زابلستان هم آمده است.
با ورود آخرین دسته از آریاییها در حدود سال ۱۲۸ق- م که سکه نامیده میشدند از شمال افغانستان به طرف جنوب یعنی قندهار و سپس به طرف غرب راه پیمودند تا به ایالت زرنک و کنارههای دریاچه زره رسیدند و نام زرنک به واسطه ورود سکاها به سکستان تبدیل گردید و عربها سجستان میگفتند و بالاخره به سیستان تغییر نام یافت. که امروزه به همین نام خوانده و شناخته میشود. گرچه در قرن ۱۹ توسط بریتانیا قسمتی از سیستان به وسیلهٔ عهد نامه پاریس از سیستان جدا گردید،و درآن سوی مرز ماند، اما فرهنگ مردم، آداب و رسوم، زبان ادبیات آنها همچنان پایدار و پا برجا و یکسان است.
سیستان را میشود به سه نوع سیستان تقسیم کرد:
- سیستان کهن و باستان: شامل مرکز تمام مناطق شرق فلات ایران، نیمهٔ جنوبی و شرقی افغانستان کنونی، مناطق شمال پاکستان، کشمیر و همچنین طبق متون تاریخی، در دوران باستان، منطقهٔ تبت در ادوار طولانی متعلق به فتوحات امیران و حکام سیستانی بودهاست.
- سیستان اصلی و محدود: شامل نیمهٔ جنوبی افغانستان، منطقهٔ چمان و ارتفاعات آن در پاکستان، مثلث شمال غرب بلوچستان پاکستان و سیستان ایران = زاهدان، زهک، جزینک، نهبندان، شوسف، زابل، نصرت آباد، شوره گز، بنجار، محمد آباد و...
- سیستان رسمی: که بعد از عهد نامهٔ پاریس به دو بخش سیستان ایران و سیستان افغانستان تقسیم شده است؛ که ولایات هلمند، نیمروز و جنوب ولایت فراه جزو سیستان افغانستان و شهرستانهای زاهدان، زابل، نهبندان و توابعشان و شرق کویر کرمان جزو سیستان ایران محسوب میشوند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر