شنبه، شهریور ۲۱، ۱۳۹۴

در مدح قناعت و بخشش

آزمند و ثروتمند یکی نیستند‌. آزمند ثروتمند نیست‌، زیرا هر چند طالب چیز‌های بسیار است، لیک مادام که از آنها محروم است، نمی‌تواند ثروتمند باشد. محافظ ثروت است نه صاحب و مالک آن‌؛ بردۀ آن است و نه ارباب آن‌. حتی خوش می‌دارد بخشی از وجودش را بدهد تا طلا‌یش را... آنکه نمی‌تواند از دارایی خود به دیگران ببخشد یا آن را بین نیازمندان قسمت کند... چگونه می‌تواند خود را مالک آن بداند؟ چگونه مالکی است که نه می‌تواند آزادانه از دارایی خویش استفاده کند و نه از آن لذت ببرد؟ ثروتمندی نه به زیاد داشتن، بلکه به زیاد بخشیدن است ...
بیایید به‌جای تزیین خانه‌ها‌ی‌مان، روح‌مان را زینت بخشیم‌. آیا شرم‌آور نیست که دیوار‌ خانه‌مان را به عبث مرمرین کنیم و مسیح را که بی‌جامه (در هیأت فقیران‌) شد نادیده بگیریم‌؟ ما را از منزل‌مان چه سود؟ آیا هنگام ترک جهان آن را با خود خواهیم برد؟ خیر! نه منزل‌مان، که روح‌مان را به‌همراه خواهیم برد ... منزل ما مسکن ما است نه وسیله‌ای برای خودنماییِ جاه‌طلبانه. آنچه مازاد بر نیاز است‌، زائد است و عبث. چنانکه کفش گشاد مانع راه رفتن است، خانۀ بزرگ‌تر از نیاز نیز مانع رسیدن به آسمان است... ما نسبت به دنیا و متعلقات آن مسافریم و غریب. موطن واقعی ‌ما در آسمان است‌؛ بیایید در آنجا ثروت اندوزیم... آیا می‌خواهید دولت بیابید؟ دوست خدا باشید که بدین‌سان از جمیع مردمان دولتمندترید! ثروتمند واقعی کسی است که ثروت و دارایی را خوار می‌شمارد و لذت آن را به ناچیز می‌گیرد. کسی ثروت خود را درست به‌کار می‌گیرد که آن را هیچ می‌شمارد و به فقیران می‌بخشد. چنین شخصی به هنگام رخت بربستن از این جهان، مالکیتِ ثروتش را با خود می‌برد، و نه تنها ثروت از کف نمی‌دهد بلکه دگربار آن را به کمال دریافت خواهد کرد.
یوحنای زرّین‌دهان، متأله و واعظ معروف قرن چهارم میلاد
خطابه‌هایی در باب منزلت اجتماعی
 
مترجم: نادر فرد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر