ما باید کاملا باز و همانند موم در دستهای خدا نرم باشیم. اتفاقاتی که در زندگی ما میافتد و ما به عنوان هدایای خداوند میپذیریم به ما این فرصت را میدهند که دائما خلاق بوده و مانند یک مسیحی عمل کنیم.
بسیاری از اوقات مسیحیان عادت دارند هنگامی که مشکل یا خطری به وجود میآید رو به سوی خدا نموده فریاد برآورند: "خداوندا، ما را محافظت کن ما را نجات ده، برای ما مبارزه کن". چقدر باید خداوند با تأثر به ما نگاه کند و با زبان سکوت -که اگر قلبهایمان به دلیل ترس ناشنوا نشده بود میشنیدیم- به ما بگوید: "اما من تو را به درون این شرایط فرستادم تا برایم مبارزه کنی، آیا تو جزو آن لشکر پیشتاز ملکوت نیستی که فرستادهام تا بر روی زمین برای من بجنگد؟ آیا من به رسولان خود نگفتم: "همانطوری که پدر مرا فرستاده، من نیز شما را میفرستم که زندگی کرده و بمیرید؟" آیا تو مثالها و نصایح رسولان را فراموش کردهای؟"
این بر عهدۀ ماست که حضور مسیح بر روی زمین باشیم، گاه پیروزمندانه و گاه مصلوب شده. ما باید همواره خودمان را بدهیم و هرگز فرار نکنیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر