بسیاری از متفکرین دنیامدار عهد باستان، امید را فضلیت قلمداد نمیکردند بلکه آن را صرفاً توهمی ناپایدار میدانستند که به زندگی نیروی مثبت کاذب زودگذری میبخشید. پولس رسول چنین مردمانی را بیامید مینامد (افسسیان ۲:۱۲ و اول تسالونیکیان ۴:۱۳) زیرا که آنان خدا را از زندگی خود خارج کرده بودند. مفهوم امید در کتابمقدس برآیند عملکرد خدایی است که در تداوم با معنای حیات بشر حضور فعال دارد. چنین عملکردی وابسته بهعمل انسان و شرایط او نیست بلکه تماماً معطوف به وعدههای الهی است. برای نمونه هیچ عاملی نمیتوانست ابراهیم و ساره را در کهنسالگی به ازدیاد نسل امیدوار کند. اما ایمان ابراهیم به خدایی که هیچ امری نزد او محال نیست و نیستی را به هستی میخواند سبب شد تا او در "امید" ناامیدی را به کنار بزند (رومیان ۴:۱۸).
در کتابمقدس چشمانداز عمل خدا در گذشته و مشاهده عمل او در مسیح در زمان حال، اساس اطمینان برای تداوم کار خدا در آینده را بهتصویر میکشد (دوم قرنتیان ۱:۱۰). به بیان دیگر، بهترینها در راهند. در تعلیم عیسی مسیح، اشارات غیرمستقیمی به مقولۀ امید وجود دارد. او به شاگردانش فرمود، نگران آینده نباشند چرا که آیندۀ آنها در دستان خدای مهربانی است که دوستشان دارد. رستاخیز مسیح از مردگان، امید شاگردان را احیایی بنیادین کرد. خدایی که مسیحیان نزد او دعا میکنند "خدای امید" نام دارد که قادر است شخص مؤمن را سرشار از شادی، آرامش و امید کند (رومیان ۱۵:۱۳). برخورداری از چنین امیدی، مؤمن را توانا میسازد تا از شادیهای زودگذر و فانی چشم شسته (عبرانیان ۱۳:۱۴)، ره تقدس در پیش گیرد (اول یوحنا ۳:۲ و ۳) و با روحیهای مثبت سختیها را بهجان بخرد. پرواضح است که چنین امیدی رابطۀ تنگاتنگی با ایمان دارد. قهرمانان ایمان باب یازدهم رساله عبرانیان بهواقع قهرمانان امید نیز هستند. در عهدجدید بارها سه واژۀ ایمان، امید و محبت با هم ذکر میشوند (اول قرنتیان ۱۳:۱۳، اول تسالونیکیان ۱:۳، غلاطیان ۵:۵ و ۶، عبرانیان ۶:۱۰-۱۲ و اول پطرس ۱:۲۱ و ۲۲). امیدی که با محبت عجین است عاری از هر گونه خودخواهی است. بلی، ایمان، امید و محبت اصل زندگی یک مسیحی است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر