شنبه، شهریور ۲۸، ۱۳۹۴

اتحاد در محبت‌

خدا کاری بیش از گردهم‌آوری مردم خود می‌کند، او آنها را متحد می‌کند. هر بوته سیب‌زمینی سه یا چهار یا پنج عدد سیب‌زمینی زیر خاک دارد. به این ترتیب هر سیب‌زمینی از بوته مجزایی بوجود آمده است‌. وقتی که موسم درو سرمی‌رسد تمام سیب‌زمینی‌ها را از زمین درآورده در یک کیسه می‌ریزند ولی آنها هنوز متحد نشده‌اند. شاید بگویند آه خدا را شکر همه ما در یک کیسه واحد قرار داریم ولی هنوز یکی نشده‌اند. اول باید شسته شوند و پوستشان کنده شود. بعد از این کارها فکر بکنند که دیگر خیلی بهم نزدیک شده‌اند و به یکدیگر بگویند: این محبتی که بین ما وجود دارد چقدر عالی است‌!
ولی هنوز کار تمام نشده است‌. بایستی که آنها را خورد کرده با هم مخلوط کنند. حالا دیگر کمی از شخصیت و فردیت خود را از دست می‌دهند و فکر می‌کنند که واقعاً برای اجرای اوامر اربابشان حاضر شده‌اند. ولی خدا دلش پوره سیب‌زمینی می‌خواهد نه سیب‌زمینی سرخ‌کرده‌. در آنصورت دیگر هیچیک از سیب‌زمینی‌ها سر از جای خود بلند نمی‌کند که بگوید: ای مردم ببینید این منم یک عدد سیب‌زمینی‌، بلکه بجای ضمیر "من‌" ضمیر "ما" را بکار می‌برد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر