پادشاه من از هفت نظر پادشاه است:
اوست پادشاه یهود. اوست پادشاه اسرائیل. اوست پادشاه عدالت. اوست پادشاه سرمدی. اوست پادشاه آسمانها. اوست پادشاه جلال و اوست شاهشاهان و ربالارباب.
ای کاش شما نیز او را بشناسید! پادشاه من مقتدرترین پادشاه است. هیچ چیز قادر به سنجیدن میزان محبت نامحدودش نیست. هیچ دوربین نجومی قادر به تعیین مرزهای بیپایان ثروتش نیست. هیچ چیز نمیتواند ریزش برکات او را مانع شود. هیچ چیز نمیتواند در برابر عظمت قدرت او مقاومت نماید. صداقت او کامل است. او تا ابد پابرجاست. رحمت او فناپذیر است. اقتدار او همه جانبه است. مهربانی او بیغرض است.
آیا شما نیز او را میشناسید؟
او عظیمترین پدیدهای است که از افق این جهان عبور کرده است. او پسر خداست. او نجاتدهنده گناهکاران است. او نقطه عطف تمدن انسانی است. او یگانه و منحصر بهفرد است. او یکتا و والامقام است. او بیهمتا و بینظیر است. او عالیترین انگاره در کل ادبیات است. او والاترین شخصیت در کل فلسفه است. او معمای حل نشدنی نقادان است. او پایه اساسی الهیات راستین است. او معجزه اعصار است. بلی او، او حقیقتاً بالاتر از هر صفت عالی است که برای توصیفش استفاده شود. او تنها کسی است که شایسته است نجاتدهنده کامل خوانده شود.
آیا شما امروز او را میشناسید؟
او برای ضعیفان منبع قدرت است. او در آزمایشها و وسوسهها نزدیک ماست. او با ما همراه و همدرد شده و ما را میرهاند. او ما را تقویت و حمایت میکند. او ما را محافظت و هدایت میکند. او شفای هر بیمار است. او جذامیان را پاک میکند. او گناهکاران را میآمرزد. او تقصیرات ما را میبخشد. او اسیران را رستگار میسازد. او مدافع ضعیفان است. او کوچکان را برکت میدهد. او شکستخوردگان و تحقیرشدگان را خدمت میکند. او به سالمندان احترام میگذارد. او سختکوشان را پاداش میدهد. او افتادگان را بر میافرازاند.
ولی اینجا یک سؤال باقی است. آیا شما او را میشناسید؟
این است پادشاه من! او تنها پادشاه است! او تنها کلید رسیدن به دانش است. او تنها سرچشمه حکمت است. او تنها در بسوی نجات است. او تنها طریق صلح و آرامش است. او تنها جاده عدالت است. او شاهراه قدوسیت است. او تنها دروازه شکوه است.
آیا شما او را میشناسید؟
خدمات او گوناگون است. وعدههای او مورد اعتماد، زندگی او غیر قابل مقایسه، نیکویی او نامحدود، مهربانی او جاودانی است. محبت او تغییرناپذیر است. کلام او بسنده است. فیض او کافی است. سلطنت او عادلانه، یوغ او آسان، بار او سبک، کاش میتوانستم او را برای شما وصف کنم اما او وصفناپذیر است. در مقابل او مقاومت نتوان کرد. بدون او زندگی نمیتوان کرد. فریسیان قادر به ایستادگی در مقابل او نبودند. و نتوانستند او را متوقف سازند. پیلاطس در او هیچ جرمی ندید. شاهدان دادگاه با هم به توافق نرسیدند. هیرودیس نتوانست او را از بین ببرد. مرگ نتوانست بر او غالب شود. و قبر نتوانست او را در خود نگاه دارد.
چنین است پادشاه من! بله، اوست پادشاه من! و ملکوت و قوت، جلال از ان توست تا ابد. پایانش کجاست؟ تا ابد و تا ابدالاباد. و در آخر با هم بگوییم "آمین" خداوند خدای قادر مطلق.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر