خداوندا در این روزگار مملو از فجایع و جهان پر از کینه، چگونه میتواند ایمان وجود داشته باشد؟
ایمان و مرثیه چنان در هم عجیناند که گویی ایمانی کوفته شده و عاری از هر حس نزدیکی تنها میراث ماست. برای "چرا"یی رنجها پاسخی نمیتوان یافت، تور معنایابی ما خیلی کوچک است. مذهبی که از غیبت خدا صحبت نمیکند واقعی نیست. ما بهدنبال پاسخیم اما بهجای پاسخ با خدایی درهم شکسته روبرو میشویم. در اشکهایمان، اشک خدا را میبینیم. خدایی که بهجای توضیح رنجهایمان در آنها شریک میشود. بله، رقص شادی الهی تا به روز آخر به تأخیر افتاده است.
ایمان و مرثیه چنان در هم عجیناند که گویی ایمانی کوفته شده و عاری از هر حس نزدیکی تنها میراث ماست. برای "چرا"یی رنجها پاسخی نمیتوان یافت، تور معنایابی ما خیلی کوچک است. مذهبی که از غیبت خدا صحبت نمیکند واقعی نیست. ما بهدنبال پاسخیم اما بهجای پاسخ با خدایی درهم شکسته روبرو میشویم. در اشکهایمان، اشک خدا را میبینیم. خدایی که بهجای توضیح رنجهایمان در آنها شریک میشود. بله، رقص شادی الهی تا به روز آخر به تأخیر افتاده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر