● برای من خداوند پدری است كه آغوش گرم و پرمحبت او همیشه در انتظار من است. بدون این آغوش، از شلاق سرما و عریانی خواهم مرد.
● حتی آن هنگام كه به بالاترین دستاوردهای زندگیام رسیدم، آنها را در برابر عظمت شاگردی عیسی غباری بیش ندیدم.
● ترس از خدا و نه ترس از انسان لنگر وجودمان را محكم نگاه میدارد تا در روز داوری به بخشش الهی یقین داشته باشیم.
● چقدر زیباست كه گاه آرامشمان را در برابر سیل انتقادات با سكوت حفظ كنیم تا آنكه بخواهیم متقابلاً دست به حمله بزنیم و از خود دفاع كنیم.
● من برای خود دشمنی خطرناكتر از غرور نمیشناسم. اگر تنها رحمت الهی مرا از آتش دوزخ نجات داده است، چگونه میتوانم به دستاویزی غیر از فیض الهی متمسك شوم.
● با محبت میتوان دریافت چه وقت سخن گفت و چه هنگام خاموش ماند. با محبت میتوان دیگران را فهمید. براستی كه محبت كلید شناخت است.
● زندگی مسیحی بسان صعودی است دشوار، همچون بالارفتن از تپهای پرشیب و لغزنده. اما امید به رسیدن به قله، خستگی سفر را از جان بدر میكند و صعود را به آرامی میسر میسازد.
● هیچ هدفی زیباتر از خدمت به خداوند و هیچ عملی شیرینتر از دعا برای فرزندان او وجود ندارد.
● هر عملی در زندگی یا به بنای كلیسای خدا میانجامد و یا آن را تضعیف میكند.
● راه ورود به آسمان تنگ و دشوار است اما هرگز از یاد نبریم كه مسیح خود این راه را پیمود و میخواهد آن را بار دیگر با ما بپیماید.
● اگر مطابق معیارهای الهی زندگی كنیم گاه والاترین ارزشهایمان چه حقیر جلوه مینمایند. آن هنگام درمییابیم كه خودشیفتگی واهیمان و جاهطلبی پایان ناپذیرمان بس بیمقدار است.
● خدمت به معنای مددرسانی به شادی و منفعت دیگران است نه غرق شدن در جهان خواستههای شخصی.
● راز شادزیستن در بهدست آوردن نیست زیرا كه پایانی را برای خواستههایمان نمیتوان متصور شد. آنگاه كه از شهوت خواستن دست بشوییم، شادی را درخواهیم یافت.
● به هنگام رویارویی با مسائل و مشكلات همیشه نمیتوان انتظار داشت كه آنها از سر راه ما برداشته شوند. شاید هدف خدا آن است كه بهجای تغییر مشكلات، به تغییر شخصیت ما در بطن مشكلات بپردازد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر